۱۳۸۸/۰۹/۰۳

دردسر بهشت رفتن!




 يک جووني مي ميره و مي برنش تو بهشت.
ميگه بابام کو ميگن تو جهنم . گريه و زاري که منم ميخوام برم جهنم ميگن اينطوري نميشه .
پس تو بايد برگردي به آن دنيا و گناه کني تا ببريمت جهنم .
جوونه مي ره اون دنيا و به يه پيرزن تجاوز ميکنه و ميميره ميبرنش جهنم.
ميبينه باباش نيست. ميگه بابام کو؟
ميگن آنقدر اون پيرزن گفت خدا پدر اين جوونو بيامرزه که بابات آمرزيده شد و رفت تو بهشت

هیچ نظری موجود نیست: