۱۳۸۹/۰۵/۰۳

پسر شیخ عرب!

پسر یک شیخ عرب برای تحصیل به آلمان رفت. یک ماه بعد نامه ای به این مضمون برای پدرش فرستاد:‏
برلین فوق العاده است، مردمش خوب هستند و من واقعا اینجا را دوست دارم، ولی یک مقدار احساس شرم میکنم که با مرسدس طلاییم به مدرسه بروم در حالی که تمام دبیرانم با ترن جابجا میشوند:
مدتی بعد نامهای به این شرح همراه با یک چک یک میلیون دلاری از پدرش برایش رسید: بیش از این ما را خجالت نده، تو هم برو و برای خودت یک ترن بگیر!‏

۱۳۸۹/۰۵/۰۲

قلقلکم نده، زشته جلو خانوم،بچه ها!!!

یه لطیفه سیاسی!

چندي پيش جوكي به زبان انگليسي در دنياي نت زاده شد ! كه نكات ارزشمندي را در خصوص سياست هاي رسانه هاي آمريكايي در بر داشت .

ترجمه فارسي جك به شكل زير است :
مردي دارد در پارك مركزي شهر نيويورك قدم ميزند كه ناگهان ميبيند سگي به دختر بچه اي حمله كرده است.
مرد به طرف آنها مي دود و با سگ درگير مي شود .
دختر به مرد میگه : « تو يك قهرماني »
فردا در روزنامه ها مي نويسند :
" يك نيويوركي شجاع ، جان دختر بچه اي را نجات داد "
آن مرد ميگويد : « اما من نيويوركي نيستم »
پس روزنامه هاي صبح مينويسند : " آمريكايي شجاع جان دختر بچه اي را نجات داد "
آن مرد دوباره ميگويد : « اما من آمريكايي نيستم »
« خوب ، پس تو اهل كجا هستي ؟ »
« من ايراني هستم ! »
فرداي آنروز روزنامه ها اينگونه مي نويسند : « يك تندروي مسلمان، سگ بي گناه آمريكايي را كشت!!

۱۳۸۹/۰۴/۲۴

۱۳۸۹/۰۴/۲۱

بازنشستگی شیطان!

امروز ظهر شیطان را دیدم !
نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت...
گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند...
شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!
گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟
گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟
شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت:
آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که : همانا تو خود پدر شیاطینی ...!

زمین از اول تا آخر!!

http://www.banoblog.com/up/file/1361853731.gif

۱۳۸۹/۰۴/۰۹

شک!!!

هیزم شکن صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده.
شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت.
متوجه شد همسایه اش در دزدی مهارت دارد مثل یک دزد راه می رود مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند پچ پچ میکند.
آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد لباسش را عوض کند و نزد قاضی برود.
اما همین که وارد خانه شد تبرش را پیدا کرد.
زنش آن را جابه جا کرده بود.
مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه را زیر نظر گرفت: و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود حرف می زند و رفتار می کند.»

۱۳۸۹/۰۴/۰۳

بیچاره ژاپنی ها!!

آدم دلش واسه ژاپنی ها میسوزه. آخه زبونشون خیلی سخته و حتی برای ابراز عشق هم مشکل دارن. مثلا، یه ژاپنی برای اینکه به معشوقه اش بگه:
عاشقت هستم
باید این جوری حرف بزنه: "واتاکوشی- وا آناتو- وو آی شیماسو "
(Watakushi-wa anata-wo ai shimasu') 
یه لحظه خودتون رو به جای ژاپنی ها بذارین و به اونی که دوستش دارین همین جمله رو بگین.
عکس العمل اون بنده خدا چی میتونه باشه!

۱۳۸۸/۱۲/۱۱

بچه آینده شما چه شکلیه؟

سلام دوستان. دوست دارید ببینید بچه آینده شما چه شکلیه؟
یه لینک براتون میذارم که حتما برین و ببینید.
اول باید اسم خودتون رو وارد کنید بعد اسم شریک زندگیتون رو بنویسید.
امیدوارم بچتون خوشگل باشه.
اگه خوشتون اومد تبلیغ برای گروه ما فراموش نشه