۱۳۸۸/۰۸/۲۹

به سلامتي!!



به سلامتي درخت!
 نه به خاطرِ ميوش، به خاطرِ سايش.

به سلامتي ديوار!
 نه به خاطرِ بلنديش، واسه اين‌که هيچ‌وقت پشتِ آدم روخالي نمي‌کنه.

به سلامتي دريا!
 نه به خاطرِ بزرگيش، واسه يک‌رنگيش.

به سلامتي سايه!
 که هيچ‌وقت آدم رو تنها نمي‌ذاره.

به سلامتي پرچم ايران!
 که سه‌رنگه، تخم‌مرغ! که دورنگه، رفيق! که يه‌رنگه.

به سلامتي نهنگ!
 که گنده‌لات درياست.

به سلامتي زنجير!
 نه به خاطر اين‌که درازه، به خاطر اين‌که به هم پيوستس.

به سلامتي شلغم!
 نه به خاطر (شل)ش، به خاطر(غم)ش.

به سلامتي کرم خاکي!
نه به خاطر کرم‌بودنش،به خاطر خاکي‌بودنش

به سلامتي پل عابر پياده!
 که هم مردا از روش رد مي‌شن هم نامردا !

به سلامتي برف!
 که هم روش سفيده هم توش.

به سلامتي رودخونه!
که اون‌جا سنگاي بزرگ هواي سنگاي کوچيکو دارن.

به سلامتي گاو!
که نمي‌گه من، مي‌گه ما.

به سلامتي دريا!
 که ماهي گنديده‌هاشو دور نمي‌ريزه.

 به سلامتي اون که هميشه راستشو مي‌گه.

به سلامتي بيل!
 که هرچه ‌قدر بره تو خاک، بازم برّاق‌تر مي‌شه.

به سلامتي دريا!
 که قربونياشو پس مي‌آره.

به سلامتي تابلوي ورود ممنوع!
 که يه ‌تنه يه اتوبان رو حريفه.

به سلامتي عقرب!
 که به خواري تن نمي‌ده.
(عرض شودکه عقرب وقتي تو آتيش مي‌ره و دورش همش آتيشه با نيشش خودش مي‌کُشه که کسي ناله‌هاشو نشنوه)

به سلامتي سرنوشت!
 که نمي‌شه اونو از "سر" نوشت.

به سلامتي سيم خاردار!
 که پشت و رو نداره.

هیچ نظری موجود نیست: